<<به کوچکی گناه نگاه نکن بلکه بنگر چه کسی را نافرمانی میکنی>>
از گناه در قرآن به چه تعبیر عایی گوناگونی یاد شده:
1.معصیت:به معنی سرپیچی و خروج از فرمان خدا, این واژه 33 بار در قرآن آمده است
2.جرم:در اصل به معنی جدا شدن میوه از درخت و یا به معنی پست است, این واژه 61بار در قرآن آمده است
3.فاحشه:به سخن و کاری که در زشتی آن تردیدی نیست فاحشه گویند, این واژه 24بار در قرآن آمده است
4.حرام:به معنی ممنوع,این واژه 75 بار در قرآن آمده است
5.سیّئه:به معنی کار قبیح و زشت است, این واژه 165 بار در قرآن آمده است
اقسام گناه:1.گناهان صغیره(کوچک) 2.گناهان کبیره(بزرگ)
کودکی به مامانش گفت: من واسه تولدم دوچرخه میخوام...
بابی پسر خیلی شری بود و همیشه اذیت می کرد...
مامانش بهش گفت: آیا حقته که این دوچرخه رو واسه تولدت بگیریم؟
بابی گفت: آره.
مامانش بهش گفت: برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.
نامه شماره یک
سلام خدای عزیز
اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
"دوستدار تو - بابی"
بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه، کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمیاد. برای همین نامه رو پاره کرد.
نامه شماره دو
سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
"بابی"
اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمیده، واسه همین پاره اش کرد.
نامه شماره سه
سلام خدا
اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
"بابی"
بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده، واسه همین پاره اش کرد. تو فکر فرو رفت، رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا...
مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.
بابی رفت کلیسا، یه کمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مریم مقدس رو دزدید و از کلیسا فرار کرد...!
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.
نامه شماره چهار
سلام خدا !!
مامانت پیش منه! اگه می خواهیش، واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
"بابی"
ماده 332 : قرارهای زیر قابل تجدیدنظر است در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل درخواست تجدیدنظر باشد :
الف. قرار ابطال دادخواست یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شود
ب. قرار رد دعوا یا عدم استماع دعوا
ج. قرار سقوط دعوا
د. قرار عدم اهلیت یکی از طرفین
1. نحوه اعتراض به قرار رد دادخواست بدوی که از جانب مدیر دفتر دادگاه عمومی صادر می شود با قرار رد دادخواست تجدیدنظر که از جانب دادگاه عمومی صادر می شود متفاوت است بدین معنی که براساس مقررات ماده 54 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب سال 1379 قرار رد دادخواست بدوی که به وسیله مدیر دفتر دادگاه صادر می شود ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ در همان دادگاه قابل شکایت است و با توجه به این که چنین شکایتی بدون تقدیم دادخواست ممکن و خارج از عناوینی است که در فصل هزینه دادرسی قانون مذکور مورد تصریح قرار گرفته مستلزم پرداخت هزینه دادرسی نیست اما با توجه به این که قرار رد دادخواست که از جانب دادگاه صادر می شود به موجب بند الف ماده 332 همان قانون قابل تجدیدنظر است و با عنایت به این که تجدیدنظرخواهی محتاج تنظیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی است لذا اعتراض به قرار رد دادخواست تجدیدنظر که از دادگاه عمومی صادر شده باشد نیازمند تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی دعاوی غیر مالی به نظر می رسد
2. به موجب تبصره 2 ماده 339 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی رد دادخواست تجدیدنظر موضوع تبصره مذکور در صلاحیت دادگاه بدوی است و طبق قسمت اخیر همان تبصره این قرار قابل تجدیدنظر در دادگاه استان است و چون قراری که دادگاه صادر کند و قابل تجدیدنظر باشد تجدیدنظرخواهی نسبت به ان بر طبق بند 16 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت مستلزم پرداخت هزینه است بنابراین اعتراض به قرار رد دادخواست تجدیدنظر مستلزم پرداخت هزینه است آن چه که هزینه ندارد قرارهایی است که دفتر دادگاه صادر می کند نه دادگاه به علاوه همان گونه که تجدیدنظرخواهی قرار رد دادخواست موضوع شق الف ماده 332 قانون یاد شده بایستی به موجب دادخواست باشد اعتراض به قرار رد دادخواست تجدیدنظر هم که از هر جهت مثل آن می باشد بایستی به موجب دادخواست باشد و به همین جهت هم رعایت ماده 346 از همان قانون نیز لازم است
3. دستور صدور اجرایی یا رد درخواست مزبور قرار تلقی نمی شود تا قابلیت تجدیدنظر داشته باشد
4. منتقل الیه مورد دعوا قائم مقام ناقل آن و از این باب در ردیف اشخاص مذکور در بند الق ماده 335 قانون آیین دادرسی دادگاه هی عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379/1/21 محسوب است و لذا ظرف مهلت قانونی حق درخواست تجدیدنظر دارد و به همین جهت مقنن در بند 1 ماده 378 همان قنون در ردیف کسانی که می توانند رسیدگی فرجامی را درخواست کنند بعد از طرفین دعوا قائم مقام آنان را صریحا ذکر کرده است
گیسوان آبها
جعفر عباسی شهرستان درمیان مقطع متوسطه اول
گرچه رفتی از حرم تا کور سوی آبها بین خیمه داغ داغ است گفت و گوی آبها
ازضریح شانه هایت نیزه می بارد فقط در خطر افتاده جان آبروی آبها
درد دل کردی تو با امواج خون آلود آب دیدنی بود اشک اقیانوس توی آبها
راستی دریاچه ی شیرین چه شوری داشتی لحظه ای که می نشستی رو به روی آبها
شبهه و تردید هم گاهی مقدس می شود مثل وقتی که بریزی آب روی آبها
ابن ملجم های کوفه در پیت افتاده اند زود باید بگذری ازپیش روی آبها
عمه در گوش شما تسبیح مادر خوانده بود ورنه دشوار است کار جست و جوی آبها
گوشه ی تصویری از دلشوره های مشک را می شود فهمید از گوی ومگوی آبها
آخرین اخبار ازآب وهوای علقمه چیزی از ساقی نمانده جز سبوی آبها
داستان دست و دندان و عمود ومشک را بچه فهمیده اند از رنگ و روی آبها
دست هایت را امانت برده اند و بعد ازین تو تیمم می کنی جای وضوی آبها
کهکشان خیمه ی آل عبا بعد از شما قطره قطره می چکد خون از گلوی آبها
آیه ی والذاریات و معنی والعادیات فرق کرده با نگاهت خلق و خوی آبها
کاش می آمد به دستت گیسوان خیس آب تا به خوبی ختم می شد آرزوی آبها
هضم این دلواپسی ها آنقدر هم ساده نیست هم عموی خیمه باشی هم عموی آبها
لیست کل یادداشت های این وبلاگ